حوا خانمیحوا خانمی، تا این لحظه: 11 سال و 24 روز سن داره

می نویسم تا بدونی ...

حوا خانمی در امامزاده صالح

عروسک قشنگم سلام ... چند روز پیش دلم خیلی گرفته بود اینجور مواقع فقط کنار ضریح امامزاده صالح آروم میشم ... اولین بار بود که تنهایی با هم می رفتیم امامزاده .. کمی استرس داشتم اما حالم بد بود و طاقت موندن تو حال بد و ندارم خلاصه با هم رفتیم و کلی هم بهمون خوش گذشت ... اینم عکساش          الهی قربونت برم که بلدی زیارت کنی نفسم دردت به جونم بشه عشقم بعدشم که این دخملی رو دیدی و طبق معمول که یه نی نی میبینی سرتو کج میکنی و باهاش حرف میزنی الهی قربون خودتو روابط عمومیت بشم عمرم.. موقع برگشت هم از بازار سنتی امامزاده خرید کردیم و شما هم که با انگشت شاتوت به من نشون میدادی که قربون ا...
12 تير 1393

پشه بی شرم

                                                        جیگرم همین شکلی نیش خورده مثل پاهات ... همه سعی ام اینه که یادت بدم باید همه موجودات و دوست داشته باشی حتی وقتی که نیشت میزنن ... اما چه کنم که ... بمیرم برات با آبلیمو جای نیشارو شستشو دادم تا استریل بشه و برات مشکلی پیش نیاد صد دفعه خواستم ببرمت دکتر ولی اطرافیان نذاشتن که البته اونام نگران خود شما بودن اخه مطب دکتر ج...
10 تير 1393

15 ماهگی حوا خانمی

سلام عزیز دلم 15 ماهگیت مبارک دختر قشنگم جدیداً یاد گرفتی موهای مامان و میکشی بعد که من قیافه ناراحت به خودم میگیرم سریع میای بغلم میکنی و تند تند  بوسم میکنی که یادم بره الهی قربونت برم ... منم یاد گرفتم چطوری خودم و برات لوس کنم ... اگه پای تربیتت وسط نبود میذاشتم تو فقط موهامو بکشی تا بعدش بغلم کنی و بوسم کنی منم برات میمردم عاشقتم ...                                                 &nbs...
5 تير 1393

اولین اصلاح مو حوا خانمی

عشق مامان سلام امروز دو روزه که وارد 15 ماهگی شدی اتفاقای خوب هم زیاد بوده اولیش اینکه برای اولین بار رفتی آرایشگاه و موهای خوشگلت و که دلم نمیومد بهشون دست بزنم و کوتاه کردی بردم یه آرایشگاه که مخصوص بچه ها بود اول بزار عکس موهای خوشگلت رو بزارم ببینی بفرمایید : بعدشم که رفتیم آرایشگاه اینم عکس دختر خوشگلم وقتی با تردید می خواد وارد آرایشگاه بشه قربون قدت برم فندق مامان از اونجایی که آرایشگاه مخصوص کوچولو ها بود صندلی مخصوص نی نی ها رو هم داشت که نی نی کوچولوهایی مثل شما سرشون گرم بشه و آرایشگر راحت موهاتونو کوتاه کنه ، اولش آروم بودی عزیزم اما کم کم شروع کردی به گریه کردن هر چی بوق موتوری که سوار بودی رو زد...
17 خرداد 1393

حوا خانمی من مریض شده

دختر نازم سلام روز جمعه رفتیم خونه مامانی و حاجی بابا ، بعد از ظهر شما رو بردم پارک اونجا کلی شیرین کاری کردی مثلا از سرسره بر عکس بالا می رفتی یا هر نی نی که میدیدی مثل همیشه ذوق می کردی کلی پیاده روی کردیم الهی قربون پاهای کوچولوت بشم که خسته هم نمی شد می خواستی ار پله های سرسره بالا بری منم مجبور شدم تا یه جاهایی باهات بیام یه خانم با نی نیش اونجا بود که به خواهرش میگفت چقدر این نی نی ( منظورش شما بودی ) شبیه مامانشه ... چقدر این نی نی خوشگله ... خلاصه انگار چشم خوردی عسلم وقتی اومدیم خونه کلی گریه کردی و جیغ زدی برات کوفته ریزه که خیلی دوست داری درست کردم لب نزدی حتی شیر نمی خوردی الهی برات بمیرم یهو متوجه شدم که داری تب می کنی این ع...
5 خرداد 1393

پنج ماهگی حوا خانمی

حوا خانمی مامان سلام تو این پست می خوام برات از پنج ماهگیت بگم ببین عزیزم: قربون اون چشمای نازت بشم تنهایی عروسکم یاد گرفتی که به اطرافت توجه کنی   ...
28 ارديبهشت 1393

چهارده ماهگی حوا خانمی

حوا جونم سلام به روی ماهت 14 ماهگیت مبارک نفسم مامانی امروزم با هم رفتیم پارک به جز یکشنبه ها که میریم کلاس  بیشتر روزها با هم می ریم پارک آخه وقتی سوار تاب یا سرسره میشی خیلی ذوق میکنی و منم عاشق ذوق کردناتم در حال حاضر یکی از مهمترین نیاز شما بازی کردنه منم به لطف خدا توانایی دارم که باهات بازی کنم و یا تقریبا هر روز ببرمت پارک خدا رو شکر عزیزم الهی قربونت برم وقتی سوار تاب میشی شروع میکنی به آواز خوندن منم کیف می کنم حواستم به همه جا هست و از دیدن بچه های دیگه حسابی لذت میبری حوا خانمی مامان حسابی بازیگوش شده و مستقل ، کلی کیف میکنی که از سرسره بالا میری اینم قسمت خوشمزه داستانه وقتی که بازی میکن...
28 ارديبهشت 1393