حوا خانمیحوا خانمی، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

می نویسم تا بدونی ...

چهارده ماهگی حوا خانمی

1393/2/28 1:13
نویسنده : مامان ثمره
246 بازدید
اشتراک گذاری

حوا جونم سلام به روی ماهت

14 ماهگیت مبارک نفسم

مامانی امروزم با هم رفتیم پارک به جز یکشنبه ها که میریم کلاس  بیشتر روزها با هم می ریم پارک آخه وقتی سوار تاب یا سرسره میشی خیلی ذوق میکنی و منم عاشق ذوق کردناتم در حال حاضر یکی از مهمترین نیاز شما بازی کردنه منم به لطف خدا توانایی دارم که باهات بازی کنم و یا تقریبا هر روز ببرمت پارک خدا رو شکر عزیزم

الهی قربونت برم وقتی سوار تاب میشی شروع میکنی به آواز خوندن منم کیف می کنم

حواستم به همه جا هست و از دیدن بچه های دیگه حسابی لذت میبری

حوا خانمی مامان حسابی بازیگوش شده و مستقل ، کلی کیف میکنی که از سرسره بالا میری

اینم قسمت خوشمزه داستانه وقتی که بازی میکنی حسابی گشنت میشه یه شیشه حریره بادوم و یه نفس میخوری نوش جونت مامانم تو این هوای بهاری گوشت بشه به استخونت عشقم

امشب به مهمونی دوستت پرنیان جون دعوت بودیم وقتی رسیدیم اونجا شما کلی ذوق کردی بر عکس خونه که اجازه نداری پاپ کورن بخوری انگار فهمیده بودی که مهمونی اومدی یه دل سیر پاپ کورن خوردی و حسابی هم بازیگوشی کردی یه جا بند نبودی مدام می خواستی رو زمین که کثیف بود چهار دست و پا راه بری چند تا از دوستامون هم او نجا بودن که با اونها غریبی می کردی مثل آهن ربا چسبیده بودی به من جدا هم نمیشدی اما کم کم با دیدن نی نی های دیگه یخت باز شد عزیزم

الهی قربونت برم

حوا جون با دوستای جدیدش تو مهمونی

وقتی پرنیان جون و آوردن پیشت باهاش دالی بازی می کردی و می خندیدی

حسابی خوابت گرفته بود با گوجه سبزایی که تو دستت بود چشماتو می مالی

اینم قیافه شما وقتی گوجه سبز خوردی

حوا جونم متفکر میشود!!!! به چی فکر میکنی عزیزم ؟؟؟؟؟

الهی قربونت برم کلی ذوق میکنی وقتی راه میری جدیدا میزنی به پاهای من میگی " اییم اییم" یعنی بلند شو راه بریم قربون پاهات بشم ایشالا که همیشه سالم و قوی و پر زور باشن همیشه باهات دوست و یاور بمونن هیچ وقت کم توان نشن ایشالا

قربون پاهای خوشگلت بشم من،  که کفش پوش شدی واسه من عسلم

برای پرنیان جون آرزوی سلامتی و شادی میکنیم امیدواریم که پرنیان جون و نی نی های دیگه و شما خوشبخت و عاقبت به خیر باشین

اونشب بعد از کلی بازیگوشی اومدیم خونه یه کمی هم تو خونه بازیگوشی کردی بعد کم کم می می خوردی خوابیدی شیرین عسلم شب بخیر خوابای خوب ببینی عمرم.


امروز با هم رفتیم خونه حاجی بابا و مامانی سارا قبل از ورودمون کلی پشت آیفون با حاجی بابا بازی کردی بعد هم که دیگه .... اونا حسابی عاشق شمان و شما رو خیلی دوست دارن شما هم وقتی می ریم خونشون گل از گلتون میشکفه کلی ذوق می کنی و اونجا مدام باهاشون دالی بازی می کنی چهار دست و پا می دویی که یکی از ما بیایم شما رو بگیریم خلاصه که حاجی بابا و مامانی سارا زود زود دلشون واست تنگ میشه عشقم امروزم که یه حرکت جالب انجام دادی که بیا و ببین ..................................................

اینم شاهکار تازه شما

قربونت برم مامانی سارا  هر دفعه که میریم برات غذاهای خوشمزه و مقوی درست میکنه اما شما طبق معمول یه قاشق بیشتر نمی خوری اما مامانی خسته نمیشه همه اش میگه بمیرم برای بچه ام دندونش درد میکنه خانم خیلی خوش به حالتون میشه اونجا همه چی واسه شما آزاده مامانی سارا تو لوس کردن شما ید طولانی داره هر کاری که می کنی میگه عیب نداره منم شما رو دعوا نمی کنم اما مامانی سارا دیگه خیلی ......... !!!!!

وقتی حاجی بابا و مامانی سارا نماز می خونن دیگه نمیشه شما رو کنترل کرد اما امروز خیلی آروم و خانم اول یه کمی با تسبیح بازی کردی بعدم به تقلید ازشون می خواستی نماز بخونی و مهر و بوس کنی اونم این شکلی ...

ایشالا که همیشه به نماز خوندن توجه و علاقه داشته باشی و یه نماز خون خوب باشی دختر نازم

پسندها (2)

نظرات (0)