حوا خانمیحوا خانمی، تا این لحظه: 11 سال و 25 روز سن داره

می نویسم تا بدونی ...

عاشقانه ترین دیالوگ هدیه حوا خانومی برای روز تولد مامانش

حوا خانومی من سلام امشب بعد از چند تا بازیگوشی خطر ناک و ی دنیا استرس تو دلم عصبانی شدم و باهات بلند حرف زدم تو هم ناراحت شدی و زدی زیر گریه بعدم طبق عادت همیشگی که این اتفاق بین ما میوفته با گریه بالشتتو میاری میزنی روش میگی لالا .. لالا .. یعنی می می می خوای قربونت برم که اینجوری خودتو آروم میکنی اومدم پیشت خوابیدم همین طور که می می میخوردی آروم بهت گفتم : چرا یه مواقعی مامان و اذیت میکنی .. خیلی ناراحت میشم زمانی که باهات بلند حرف میزنم ؟؟؟!!!! شما هم در جواب به تقلید از من آروم گفتی : بو دو دو بی من گفتم : دوست ندارم بینمون حرفای تلخ باشه شما گفتی:حاپاشادو گفتم: عاشقتم خندیدی گفتی:بوووووو   ( وقتی خیلی آروم...
29 آذر 1393

این روزای حوا خانمی

جیگرم سلام : تو این روزا حسابی آتیش پاره و بازیگوش شدی .... از روزی که تو محرم امسال ببعی دیدی عاشق ببعی شدی انقدر که از هر چیزی که خوشت میاد نشونش میدی میگی ببعی ببعی... عاشق کامپیوتر و گوشی موبایل و تلفن و دوربین عکاسی هستی منم از همه اینا استفاده میکنم تا یه لقمه غذا بدم بخوری ..آخ که کشتی منو با غذا خوردنت ... عاشق ددری میای جوراب خودتو میدی بهم که برات بپوشونم یا شلوارتو در میاری میگی ددر .. ( عاشقتم ) زمانایی که با اتوبوس یا مترو جایی میریم اصرار داری که وسط اتوبوس یا مترو قدم بزنی .. کشتی من و عشقم یه مواقع دستتو میگیرم تا با هم قدم بزنیم اما راضی نمیشی میخوای تنهایی بری و بیشتر راه رفتنتو به رخ بکشی و این کاملا طبیع...
21 آذر 1393
1