حوا خانمی در امامزاده صالح
عروسک قشنگم سلام ... چند روز پیش دلم خیلی گرفته بود اینجور مواقع فقط کنار ضریح امامزاده صالح آروم میشم ... اولین بار بود که تنهایی با هم می رفتیم امامزاده .. کمی استرس داشتم اما حالم بد بود و طاقت موندن تو حال بد و ندارم خلاصه با هم رفتیم و کلی هم بهمون خوش گذشت ... اینم عکساش
الهی قربونت برم که بلدی زیارت کنی نفسم
دردت به جونم بشه عشقم
بعدشم که این دخملی رو دیدی و طبق معمول که یه نی نی میبینی سرتو کج میکنی و باهاش حرف میزنی الهی قربون خودتو روابط عمومیت بشم عمرم..
موقع برگشت هم از بازار سنتی امامزاده خرید کردیم و شما هم که با انگشت شاتوت به من نشون میدادی که قربون انگشتات برم شاتوت خوردنت دیدنی بود دستام پر بود شمام بغلم بودی و در حال شاتوت خوری که چه عرض کنم فقط لیس میزدی .. چشمت روز بد نبینه مامانی یه شال سفید که دیروزش خریده بودم و بار اول بود سرم میکردم و حسابی از خجالتش در اومدی که اونم فدای شاتوت خوردنت عشقم
وقتی هم رسیدیم خونه با اینکه خسته بودی اما ماشاالله بازم انرژی داشتی واسه شیطنت
دوست دارم .بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس