حوا خانمیحوا خانمی، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

می نویسم تا بدونی ...

حوا خانمی عشق بابا رضا و مامان ثمره به دنیا اومد

عشق من حوا خانمی سلام  زمانی که به بیمارستان رسیدیم طبق توصیه پزشکم بعد از چند ساعت پیاده روی با بابایی زمان بستری شدن مامانی رسیده بود از ساعت 2 بعد از ظهر تا ساعت 6 دردم بیشتر شده بود و این مرحله فاز فعال زایمانم بود. از ساعت 6 تا 8و نیم شب اوج درد رو تحمل میکردم تو همین مرحله بابا رضا پایین پنجره اتاقی که من بستری بودم صدا مو میشنیده و همراه با من گریه میکرده و برامون دعا میکرده من مطمئنم که دعاهاش برام اثر داشت چون یه لحظه ای بود که احساس کردم همه چی تموم شد و هیچ وقت روی ماهت و نمیبینم اما بخاطر اول لطف خدا و دعا های بابا رضا و مامانی سارا و خیلی های دیگه من طاقت آوردم و از این مرحله هم که بهش فاز انتقالی یا...
23 دی 1392

شب به دنیا آمدن حوا خانمی

دختر زیبا من حوا خانمی سلام یک روز قبل از به دنیا اومدن شما 13 فروردین بود و ما رفته بودیم پارک پرواز و شمارش معکوس به دنیا اومدن شما شروع شده بود اون روز با بابایی کلی تپه نوردی کردیم تا شرایط فیزیکی مامان برای اومدن شما مهیا بشه و انشاالله اگه خدا بخواد زایمان طبیعی داشته باشم به لطف همون تپه نوردی ها شبش اولین حرکت شما که اعلام آمادگی میکردی برای ورود به دنیا شروع شد تو مسیر برگشت هچنان احساس انقباض بود بابایی گفت بریم بیمارستان اما من به بابایی گفتم خونه بمونیم و زمانی که درد شدید تر شد بریم بیمارستان .  اون شب شب سختی بود به شدت خوابم گرفته بود و از درد هر 10 دقیقه از خواب میپریدم و میدیدم که بابایی بالا سرم نشسته و دوباره...
23 دی 1392

مادر

كودكي كه آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسيد ؟ ميگويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد، اما من به اين كوچكي و بدون هيچ كمكي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم ؟ خدا پاسخ داد: از ميان بسياري از فرشتگان ، من يكي را براي تو در نظر گرف...ته ام . او در انتظار توست و از تو نگهداري خواهد كرد. اما كودك هنوز مطمئن نبود كه ميخواهد برود يا نه ! اينجا در بهشت، من كاري جز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اينها براي شادي من كافي هستند. خداوند لبخند زد و گفت : فرشته ي تو برايت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهي كرد و شاد خواهي بود. كودك ادامه داد ؟ من چطور مي...
23 دی 1392

حال و هوای مامان و بابا زمان بارداری

دختر قشنگم حوا خانمی سلام ... من و بابا رضا تصمیم گرفتیم که تمام خاطرات ( از زمانی که فهمیدیم قراره بیای ) رو برات حفظ کنیم ، امروز شما 8 ماه و 27 روزه که پا به این دنیا گذاشتی و ما شروع کردیم به نوشتن . . .     شاید بخوای بدونی که چرا الان شروع به نوشتن کردیم دلیلش رو برات می گم : ماه رمضون سال 90 بود که احساس کردم ساعت هایی رو که روزه هستم خیلی کم توان میشم یه جورایی هم خسته ام هم کمی حالت تهوع دارم تو همین مرحله به بابا رضا گفتم که برام یه بی بی چک بگیره تا مطمئن بشم که باردار نیستم اون زمان من و بابایی 12 سال بود که با هم ازدواج کرده بودیم یه ازدواج عاشقانه و پر از شور صدای خواستنمون همه محله و فامی...
23 دی 1392

قدم به قدم در زایمان طبیعی

دختر نازم حوا خانمی سلام  برای این که بدونی تو زایمان طبیعی چه اتفاقی می افته تا شما قدم به دنیا بزاری این تحقیق رو انجام دادم و امیدوارم که به دردت بخوره و انشالله از اون دسته از مامانایی باشی که زایمان طبیعی رو به سزارین ترجیح میدن دعا میکنم که تو زندگی دختر راحت طلبی نباشی البته منظورم این نیست که همیشه دنبال سختی ها باشی نه گلم ، باید بدونی که یه چیزایی تو دنیا هست که خوبه اما برای داشتنش باید زحمت کشید تلاش کرد در عین حال به خدا هم توکل کرد من تو رو مسیر زندگیت و میسپارم به خدا و ازش می خوام که همیشه برای تو بهترین ها رو بخواد البته برای همه نی نی های تو دنیا و کلاً همه آدما.... خداجونم دخترم از اول مال شما بوده و هس...
21 دی 1392

ذکر های بارداری

سلام به همه مامان‌هایی که دوست دارن فرزندانی با سیرت نیکو داشته باشن ( مخصوصاً به دختر قشنگم حوا خانمی زمانی که خودش هم مادر شده )  بزرگان توصیه‌های با ارزشی می‌کنند که برخی از اون ها در کتاب ریحانه بهشتی جمع شده. حالا برای اطلاع شما به برخی از بهترین‌هاش اشاره می‌کنم. امیدوارم با عمل به این دستورات و رعایت سایر توصیه‌های بهداشتی و تغذیه‌ای و عبادی دوران خوب و خاطراتی بارداری رو پشت سر بگذاریم و فرزندانی سالم و صالح داشته باشیم توصیه‌های کلی عبادی دوران بارداری علاوه بر اون چیزهایی که در بخش‌های توصیه‌های هر ماه آمده، برخی موارد هم به صورت کلی مطرح شده است که به برخی ا...
21 دی 1392