شب به دنیا آمدن حوا خانمی
دختر زیبا من حوا خانمی سلام
یک روز قبل از به دنیا اومدن شما 13 فروردین بود و ما رفته بودیم پارک پرواز و شمارش معکوس به دنیا اومدن شما شروع شده بود اون روز با بابایی کلی تپه نوردی کردیم تا شرایط فیزیکی مامان برای اومدن شما مهیا بشه و انشاالله اگه خدا بخواد زایمان طبیعی داشته باشم به لطف همون تپه نوردی ها شبش اولین حرکت شما که اعلام آمادگی میکردی برای ورود به دنیا شروع شد تو مسیر برگشت هچنان احساس انقباض بود بابایی گفت بریم بیمارستان اما من به بابایی گفتم خونه بمونیم و زمانی که درد شدید تر شد بریم بیمارستان . اون شب شب سختی بود به شدت خوابم گرفته بود و از درد هر 10 دقیقه از خواب میپریدم و میدیدم که بابایی بالا سرم نشسته و دوباره به خواب می رفتم این اتفاق تا صبح بارها و بارها تکرار شد و صبح با بابایی و ساکی که از قبل بسته بودم به طرف بیمارستان حرکت کردیم و به این مرحله فاز ابتدایی زایمان میگن.