حوا خانمیحوا خانمی، تا این لحظه: 11 سال و 28 روز سن داره

می نویسم تا بدونی ...

حوا خانمی عشق بابا رضا و مامان ثمره به دنیا اومد

1392/10/23 23:59
نویسنده : مامان ثمره
214 بازدید
اشتراک گذاری

عشق من حوا خانمی سلام 

زمانی که به بیمارستان رسیدیم طبق توصیه پزشکم بعد از چند ساعت پیاده روی با بابایی زمان بستری شدن مامانی رسیده بود از ساعت 2 بعد از ظهر تا ساعت 6 دردم بیشتر شده بود و این مرحله فاز فعال زایمانم بود.

از ساعت 6 تا 8و نیم شب اوج درد رو تحمل میکردم تو همین مرحله بابا رضا پایین پنجره اتاقی که من بستری بودم صدا مو میشنیده و همراه با من گریه میکرده و برامون دعا میکرده من مطمئنم که دعاهاش برام اثر داشت چون یه لحظه ای بود که احساس کردم همه چی تموم شد و هیچ وقت روی ماهت و نمیبینم اما بخاطر اول لطف خدا و دعا های بابا رضا و مامانی سارا و خیلی های دیگه من طاقت آوردم و از این مرحله هم که بهش فاز انتقالی یا مرحله گذر میگن عبور کردم .

از ساعت 8 و نیم تا 9و پنج دقیقه که یکی از بهترین ساعت های خداست درد بسیار زیادی رو تحمل کردم اما به لطف خدا و دعای افرادی که بهم محبت داشتن طاقت آوردم و شما توسط دکتر آقاجانی و توکلی 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

 

پا به این دنیا ی خاکی گذاشتی ... نمیدونی برای اولین بار که چشمم بهت افتاد چه احساس قشنگی داشتم این حس رو با هیچی عوض نمی کنم شما با یه اخم شیرین و جذبه زیاد به دنیا اومدی

عروسک قشنگم اون لحظه بهت گفتم عشق من خیلی دوست دارم الانم میگم عشق زیبای من خیلی دوست دارم خیلی زیاد  قشنگترین و دلچسب ترین بغض یه مادر از نظر من همون لحظه ایه که اولین بار موجودی رو که 9 ماه برای دیدنش لحظه شماری کرده رو میبینه وقتی دیدم سالمی خدا رو شکر کردم

هزاران بار شکر و سپاس به خدایی که قادر و متعاله  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)