حوا خانمیحوا خانمی، تا این لحظه: 11 سال و 18 روز سن داره

می نویسم تا بدونی ...

23 ماهگی حوا خانومی

جیگر گوشه سلام 23  ماهگیت مبارک شرمنده ام ک نمیتونم مفصل بهت تبریک بگم با کلی شکلک و تزیینات نتی .. خیلی گرفتارم مامانی خیلی زود مطالب جا افتاده رو که برات نوشتم و تو وبلاگ میزارم نفسم دوست دارم حوا جونم خیلی دوست دارم جیگر گوشه .. شما نفس منی............ همیشه یادت بمونه ...
14 اسفند 1393

روز عشق مبارك حوا خانومي من

دوستاي گلم تا تو كافي نتم خواستم اين روز و بهتون تبريك بگم ترك زبونها به بچه ميگن عوشاق كلمه عوشاق از عشق گرفته شده يعني بچه ها عشق هاي كاملا واقعي براي مامانا هستن پس دوستاي گلم روز عشق به شما مامانا و عوشاقاتون مبارك . . . حواي عزيزم ...عشق زندگيم ... عوشاقم روز عشق به تو كه عشقمي ماماني عشقميا... مبارك اميدوارم سالهاي جوونيت رو تو اين روز در كنار يكي از آدم ترين بنده هاي خدا كه عاشقت باشه و عاشقش باشي سپري كني اونم عاشقونه . . داماد عزيزم عاشقانه تريت دعا ها بدرقه مسيرت از حالا كه خيلي كوچولويي تا........ ...
25 بهمن 1393

من و باز هم كافي نت

دوستاي گلم سلام بازم اومدم كافي نت ... نتم قطع شده ... تو اولين فرصت به خونه هاي پر از عشقتون سر ميزنم ... ممنون كه به ما سر زدين ... التماس دعا قلبم دوستتون داره ..  
25 بهمن 1393

22 ماهگی حوا خانومی

22 ماهگیت مبارک عمرم من و ببخش که با 2 روز تاخیر برات این پست و گذاشتم ... این روزا گرفتارم کلی مطلب جامونده برات دارم که باید برات بزارم اما ... مامانی تو این روزا روز به روز ب شیرینی هات اضافه شده از دستم در رفته که بابت این شیرین کاریهات چند دفعه میبوسمت و قربون صدقه ات میرم .. مدام به خودم میگم همه مامانا انقدر بچه هاشون و دوست دارن؟؟؟؟ خوب معلومه تو این روزا مثل تمام روزایی که گذشت بابایی تر شدی یاد گرفتی اسم بابایی رو بهتر تلفظ میکنی (بابا ئزا) روزی چند بار لباساتو میاری میدی دستم با دستای نازت هم پاهامو میگیری بلند میکنی میگی " ددر ئزا" قهر کردن و یاد گرفتی .. جیغای بنفش میکشی هم با دلیل هم بی دلیل ..خلاصه تو ...
16 بهمن 1393

تب 39 درجه حوا خانومی

عروسکم دو روزه که تب داری دیشب تبت تا 39 درجه هم رسید که خیلی هول کردم نفهمیدم چی پوشیدم چی تنت کردم بردمت درمانگاه سر کوچه ... اصلا نفهمیدم چطوری برم  وقتی رسیدم دکتر درمانگاه داشت مریض ویزیت میکرد ب منشی گفتم تبت بالاست ب دکتر خبر بده همچنان که با نگاهش آرومم میکرد با لبخند بهم گفت نگران نباش چیزی نمیشه .. خلاصه بعد از چند دقیقه پر از اضطراب نوبت ما شد رفتیم تو .. .. ازم پرسید بچه اولته گفتم بله با لبخند گفت کاملا مشخصه .. استرس و کاملا از چهره ام تشخیص داده بود سعی میکرد آرومم کنه وقتی شما رو معاینه میکرد کلی جیغ و داد راه انداختی و گریه کردی نمیدونم چرا وقتی اینطوری گریه میکنی یه بغض وحشتناک گلومو میگیره که معمولا به گریه ختم میش...
9 بهمن 1393

وزن گیری حوا خانومی

از 18 ماهگیت وزن اضافه نکردی خیلی نگرانتم امروز رفتیم دکتر برات یه چکاپ کامل نوشته امیدوارم که هیچ مشکلی نداشته باشی ..سلامتیت برام خیلی مهمه مثل بیشتر مادرا که حاضرن هر چی درد و بلا هست تو جون اونا باشه تا جوجه هاشون... از وقتی به غذا خوردن افتادی سعی کردم تغذیه ات سالم باشه روغن کرمونشاهی یا کنجد یا زیتون .. آب جوشیده ..نمک کوهستان ..چای خوری ممنوع..شکلات و پفک و هر نوع ماده کارخونه ای ممنوع .. رب ممنوع البته یه 6 ماهی هست که رعایت میکنم ..مرغ با همه هرموناش ممنوع .. گوشت گوساله ممنوع .. پنیر برای صبحانه ممنوع در عوض صبح ها ارده شیره یا حلوا ارده یا تخم مرغ یا کله پاچه یا حلیم یا کره گوسفندی با عسل طبیعی .. با کلی دلقک بازی و فیلم و ...
1 بهمن 1393

گفتگوی شیرین حوا خانومی و مامانش

راستی چند وقتی هست از شما ی سوالی میپرسم اینجوری جواب میدی... حوا خانومی من و دوست داری..؟ نه بابا رضا رو دوست داری...؟ نه مامان سارا رو دوست داری...؟ نه حاجی بابا رو دوست داری...؟ نه ببعی رو دوست داری ...؟ نه ماهی دوست داری...؟ نه   نانای دوست داری...؟ نانای  دختر قشنگم مطمئنم که کامل معنی نه رو یاد نگرفتی وگرنه کلی غصه می خوردم و انقدر برام شیرین نبود شیرینه آخه نمیدونی چقدر جذاب میگی گلم ...محکم با چاشنی لبخند   ...
30 دی 1393

فرهنگ لغات حوا خانومی

الهی قربونت برم با این حرف زدنت از صبح تا شب که مدام میگی بابا إئلا ( بابا رضا) بهت میگم ی شعر بگو  ( با ی آهنگ دلنشین ) میگی بابا إئلا  ای بابا إئلا ... آخه چرا انقدر بابایی هستی شما ؟؟؟؟ سی دی (با نی نی ) برات میزارم ی شخصیت داره ب اسم گوگی ...شما ب گوگی میگی گوگو به دکتر میگی : دوتور ... عبدلله : اببلا رضا : دزا آقا : آئا لیلا: للا خاله : آلا دایی: دا داغ: دا مرسی: تیسی حوا: اووا حوا خانمی اسمت چیه ؟ ... اووا ..........( قربون تلفظ حرف واو ت برم ) سارا :سائا ( مامانی سارا) بله: بع آره : آرارارارا باشه : با پارک : باع .........روزی چند بار میای پیشم لباسای بیرونمونو نشون میدی ...
30 دی 1393

دل نویس مامانی به حوا خانمی

تو این روزا که بازیگوش تر شدی . منم بیشتر زیر فشار نگاه و طعنه های دیگرانم ... من پذیرفتم که تو تازه 21 ماهه که دنیا رو دیدی و بیشتر از چند ماه نیست که داری دنیا رو تجربه میکنی .. دلت می خواد همه چیز و لمس کنی .. نتیجه پرت کردن اشیاء  و جستجو کردنها و ... روببینی واکنش این اتفاقات برات جالبه اصلا تو با این اتفاقات شاد میشی اما اطرافیانمون ناراحت میشن که بهت اجازه آزمون و خطا میدم کلی حرف میشنوم که چه مامان بی خیالی.. چه مامان راحتی ..هیچی به بچه اش نمیگه و ... دلم می خواد یه مواقعی داد بزنم آخه بی انصافا می خوام طبق دینم با بچه ام رفتار کنم .. از رسول الله که بیشتر نمی فهمید!!!!!!!!! اتفاقات اخیر یه طرف آزار دیگران هم از طرف دیگه ...
16 دی 1393

21 ماهگیت مبارک نفسم

سلام عسلم ماهگیت مبارک نفسم چقدر زود میگذره .. امیدوارم به خیر هم بگذره به آرامش بگذره .. به شادی بگذره .. روز به روز داری بزرگتر میشی ..بازیگوش تر میشی .. فوق العاده استقلال طلبی عزیزم دوست داری خودت راه بری اونم بی مهابا و تنها بدون کمک وسط خیابون .. وسط اتوبوس .. تو ماشین .. اگرهم باهات مخالفت کنم ... واییییییییییییییییییییی .... یه مواقعی عصبانی میشم اما به روی خودم و خودت نمیارم نهایتا بهت کم محلی میکنم که دست از گریه برداری خون به جیگر میشم وقتی اشکتو میبینم اما طاقت آوردن قسمتی از مادری هامه .. حوا عزیزم همیشه دوست دارم .. ...
16 دی 1393