حوا خانمیحوا خانمی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

می نویسم تا بدونی ...

شمارش معکوس تولد دو سالگی حوا خانمی

مادرم نفسم عشقم گلم  10 روز مونده به تولد دو سالگیت.. چقدر زود میگذره انگار همین دیروز بود که .....................................................................خیلی چیزا انتظار من و دنیا اومدنت .. نگاه کردنت برای اولین بار و ذوق کردن من .. خندیدنت و غش کردن من .. راه رفتنت و تشویق های من..دندون در آوردنت و آشپزی های مینیاتوری من .. گریه هات و اشکای من .. خیلی چیزای خوب و شیرین و تلخ دیگه ..نازنینم دنیا برای تو نمی ایسته چون می خواد یاذ بگیری رفتن و دویدن و پس برای آرزوهات تلاش کن منم برای شادیت تلاش میکنم تا آخر دنیا.. حالا شمارش معکوس         ...
4 فروردين 1394

سال 1394 مبارک حوا خانمی من

جیگر گوشه سلام عیدت مبارک مامانی امیدوارم امسال سالی باشه برات پر از شادی و خنده و بازی حوا نازنینم .. امیدوارم هر روزت عید باشه ...   تا بووووووووووس از طرف مامانی تقدیم به شما که عشقی       8   ...
3 فروردين 1394

23 ماهگی حوا خانومی

جیگر گوشه سلام 23  ماهگیت مبارک شرمنده ام ک نمیتونم مفصل بهت تبریک بگم با کلی شکلک و تزیینات نتی .. خیلی گرفتارم مامانی خیلی زود مطالب جا افتاده رو که برات نوشتم و تو وبلاگ میزارم نفسم دوست دارم حوا جونم خیلی دوست دارم جیگر گوشه .. شما نفس منی............ همیشه یادت بمونه ...
14 اسفند 1393

روز عشق مبارك حوا خانومي من

دوستاي گلم تا تو كافي نتم خواستم اين روز و بهتون تبريك بگم ترك زبونها به بچه ميگن عوشاق كلمه عوشاق از عشق گرفته شده يعني بچه ها عشق هاي كاملا واقعي براي مامانا هستن پس دوستاي گلم روز عشق به شما مامانا و عوشاقاتون مبارك . . . حواي عزيزم ...عشق زندگيم ... عوشاقم روز عشق به تو كه عشقمي ماماني عشقميا... مبارك اميدوارم سالهاي جوونيت رو تو اين روز در كنار يكي از آدم ترين بنده هاي خدا كه عاشقت باشه و عاشقش باشي سپري كني اونم عاشقونه . . داماد عزيزم عاشقانه تريت دعا ها بدرقه مسيرت از حالا كه خيلي كوچولويي تا........ ...
25 بهمن 1393

من و باز هم كافي نت

دوستاي گلم سلام بازم اومدم كافي نت ... نتم قطع شده ... تو اولين فرصت به خونه هاي پر از عشقتون سر ميزنم ... ممنون كه به ما سر زدين ... التماس دعا قلبم دوستتون داره ..  
25 بهمن 1393

22 ماهگی حوا خانومی

22 ماهگیت مبارک عمرم من و ببخش که با 2 روز تاخیر برات این پست و گذاشتم ... این روزا گرفتارم کلی مطلب جامونده برات دارم که باید برات بزارم اما ... مامانی تو این روزا روز به روز ب شیرینی هات اضافه شده از دستم در رفته که بابت این شیرین کاریهات چند دفعه میبوسمت و قربون صدقه ات میرم .. مدام به خودم میگم همه مامانا انقدر بچه هاشون و دوست دارن؟؟؟؟ خوب معلومه تو این روزا مثل تمام روزایی که گذشت بابایی تر شدی یاد گرفتی اسم بابایی رو بهتر تلفظ میکنی (بابا ئزا) روزی چند بار لباساتو میاری میدی دستم با دستای نازت هم پاهامو میگیری بلند میکنی میگی " ددر ئزا" قهر کردن و یاد گرفتی .. جیغای بنفش میکشی هم با دلیل هم بی دلیل ..خلاصه تو ...
16 بهمن 1393

تب 39 درجه حوا خانومی

عروسکم دو روزه که تب داری دیشب تبت تا 39 درجه هم رسید که خیلی هول کردم نفهمیدم چی پوشیدم چی تنت کردم بردمت درمانگاه سر کوچه ... اصلا نفهمیدم چطوری برم  وقتی رسیدم دکتر درمانگاه داشت مریض ویزیت میکرد ب منشی گفتم تبت بالاست ب دکتر خبر بده همچنان که با نگاهش آرومم میکرد با لبخند بهم گفت نگران نباش چیزی نمیشه .. خلاصه بعد از چند دقیقه پر از اضطراب نوبت ما شد رفتیم تو .. .. ازم پرسید بچه اولته گفتم بله با لبخند گفت کاملا مشخصه .. استرس و کاملا از چهره ام تشخیص داده بود سعی میکرد آرومم کنه وقتی شما رو معاینه میکرد کلی جیغ و داد راه انداختی و گریه کردی نمیدونم چرا وقتی اینطوری گریه میکنی یه بغض وحشتناک گلومو میگیره که معمولا به گریه ختم میش...
9 بهمن 1393